مهارتهای ریحانه گلی 000
روز ٤ آبان بود که دندون خرگوشیای ریحان گلی درومد و دیگه حالا حسابی خاتوم شده!
دیگه کاملا میتونه غلت بخوره و دمر شه اما بعضی وقتا که گیر میکنه حسابی عصبانی میشه و داد و هوار راه میندازه!
برامون آواز میخونه و همچنان تو کریرش راحته ! متوجه صداهای دور میشه و تمرکز میکنه !همیشه در حال لبخند زدنه
عاشق جویدن سر آستیناشه و البته غذا خوردنو هم دوست داره !اگه نون رو از دستش بگیرم گریه میکنه آخه یه بار نزدیک بود خفه شه! منم غذاهاشو با سیب و هویج بخارپز و لعاب برنج شروع کردم و الانم بهش سرلاکو سوپ میدم و یه چند بار هم قاچاقی غذای آدم بزرگارو دادم
اون از دیدن برنامه تلویزیون ذوق زده میشه و فکر میکنه مجری خبر داره با اون حرف میزنه و براش صدا در میاره! خلاصه در کل ازش راضیم بجز وقتایی که لج میکنه و مدام جیغ میزنه کارمون به گیسو گیس کشی میرسه!!!
همیشه دوست داره براش شعر و آواز بخونیم !موقع خواب یا وقتایی که گریه میکنه ترانه یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب مرحوم فرهاد رو خیلی دوست داره و آرومش میکنه!
از یکه خوردن خوشش میاد و بلند بلند میخنده !
اینم چند تا عکس از تولد ٥ ماهگی ریحان گلی که بابایی مارو شام پدر خوب مهمون کرد :
در حال انتخاب غذا !!